فایننشالتایمز دوشنبه، ۱۳ نوامبر (۲۲ آبان) در تحلیلی، سیاست بینالمللی ایالات متحده را در شکل دادن به اتحادهای آمریکامحور در دنیا، سیاستی قدیمی ارزیابی کرده است که وضعیت شکنندهای دارد و اینک در هر منطقهای از جهان با یک رقیب فعال مواجه است.
گیدون ریچمن در این تحلیل مینویسد که رقیب ایالات متحده در اروپا، روسیه است؛ در آسیا، چین، و در خاورمیانه، ایران. روسیه به اوکراین حمله کرده است، چین پایگاههای نظامی در سراسر دریای چین جنوبی ساخته و تایوان را تهدید کرده است، و ایران نیز از نیروهای نیابتی مانند حزبالله، حماس و شورشیان حوثی یمن برای به چالش کشیدن دوستان ایالات متحده در سراسر منطقه استفاده میکند.
بر این مبنا، ایالات متحده با چالشهای همزمان برای حفظ نقش امنیتی مسلط خود در آسیا، اروپا و خاورمیانه مواجه است.
نویسنده تحلیل فایننشالتایمز معتقد است که اگر ایالات متحده به صورت جدی تعهدات نظامی خود را در سراسر جهان کاهش دهد، چین، روسیه و ایران، سعی خواهند کرد از خلاء قدرت آمریکا استفاده کنند. در این میان، این سه کشور همکاری نزدیکتری با هم دارند و همه آنها مشتاقانه ایده «جهان چندقطبی» را ترویج میکنند که رمزواژهای برای پایان دادن به هژمونی ایالات متحده است.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
این ایده که آمریکا نقش «پلیس جهان» را بازی کند، ایدهای قدیمی و مربوط به دهه ۱۹۴۰ است و جو بایدن، رئیس جمهوری ایالات متحده، اخیرا استدلال کرده است که «رهبری آمریکا چیزی است که جهان را کنار هم نگه میدارد. اتحادهای آمریکایی چیزی است که ما را ایمن نگه میدارد... اگر از اوکراین دور شویم، اگر به اسرائیل پشت کنیم، همه اینها را به خطر بیندازیم، ارزشش را ندارد.»
با این حال، نویسنده این تحلیل میگوید که وقتی دونالد ترامپ در مسند رئیس جمهوری روی کار آمد، با سیاست «اول آمریکا»، این اجماع را در سیاست بینالمللی ایالات متحده زیر سوال برد و چشمانداز بازگشت ترامپ به کاخ سفید در سال آینده، علامت سوال بزرگی در مورد آینده رهبری جهانی آمریکا مطرح میکند.
ترامپ روند خروج آمریکا را از افغانستان آغاز، و بایدن آن را تکمیل کرد، اما بایدن سپس رویه خود را تغییر داد و حمایت از اوکراین و تایوان را برگزید و در واکنش به جنگ اسرائیل و غزه، کوشید رهبری جهانی ایالات متحده را دوباره برقرار کند.
فایننشالتایمز در این تحلیل مینویسد که از یک سو مکتب فکری در نهادهای دانشگاهی وجود دارد که میگوید ایالات متحده باید تعهدات نظامی خود را در خارج از کشور کاهش دهد، اما قدرتهای منطقهای که آمریکا بتواند برای کنترل جاهطلبیهای منطقهای روسیه، چین و ایران به آنها فشار آورد، مجهز نیستند. از سوی دیگر، ناتو نیز بدون ایالات متحده، در بهترین حالت ناکارآمد است و در بدترین حالت، ممکن است سقوط کند.